Date Range
Date Range
Date Range
من تو را از پشت شیشه بخار گرفته آن اتوبوس درب و داغان شرکت واحد دیدم. که چگونه در پیاده رو بدون سنگ فرش خیابان باران زده تنها میان هجوم افکار دردناک خویش تنها مانده بودی. خواستم که پنجره را باز کنم و فریاد بزنم هی رفیق با تنهایی هایت تنها نمان. اما افسوس که پنجره ها همه بسته بودند. تو را دیدم که تنها قدمهایت را رو به مقصدی که رو به نا کجا آباد میرفت می شمردی. گویی برایت مهم نیست که قدم بعدی را به کدام سمت برداری. فقط این را میدانم که تنهایی حق ما نیست.
ﺍﺻلا دختر ﺑﺎید ﺗﻮ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ. ﮐﻪ ﺳﺮﺩﺵ ﺑﺸﻪ ﻭ ﭘﺴﺮﻩ ك تشو در بياره و بده ﺑﻬﺶ. روزی ز لپ یار ربودم بوسی.